مي خونمشون   
 آرشيو    
 


جمعه، مرداد ۱۸، ۱۳۸۷  

...
و بی اعتنا
به صبر عطسه ام
می روم

تو می گویی
عطسه جهدش را
من برایت کرده ام
برو
همیشه همین است
تلالو های راست و دروغی
که تو را می کشاند می برد

اماهمیشه کسی نیست
پشت سرت که
صبر عطسه ات را
جهد کند

سروش ۳:۴۲ بعدازظهر