مي خونمشون   
 آرشيو    
 


سه‌شنبه، آذر ۲۵، ۱۳۸۲  

مرثیه ای برای سینمای ایران!

شاید خیلی از شما دو تا فیلم پر سر و صدای این اواخر رو دیده باشند.
نفس عمیق و شبهای روشن
گفتند که این فیلمها امید های جدیدی در سینمای ایران بوجود میارن. اما جفتشون منو نا امید کردن.البته باز هم نقس عمیق با اینکه از نطر موضوع کمتر باب میلم بود اما باز تونستم ضغفای فیلمو به صداقتش ببخشم .اما فیلم شبهای روشن:
همین که کارگردانی برگرده بگه فیلم من درست مثل فیلم در محاصره برتولوچیه از دو جهت ایراد اساسی داره
1- اینکه اصولا جرات کرده خودشو با چنون شاهکاری مقایسه کنه
2- اینکه واقعا اینقدر خواسته باشه از یه فیلم دیگه برداشت ( نه چندان آزاد) بکنه
خوب البته فیلم نکات کلیدی و حساسش رو از فیلم هایی مثل در محاصره برتولوچی و عاشقان پون نوف لئو کاراکس و باقی عاشقانه های روشنفکرانه سینما برداشت کرده و لی در نهایت ترکیب کمابیش سخیفی ارائه داده.واقعا امیدوار بودمکه توی این فیلم خبری از تیکه های رایج فیلم های اخیر به مسایل و مشکلات اجتماعی مثل کمیته و دختر هایی که اتو می زنن و این قبیل چیزا نباشه. امیدوار بودم که فیلم سطح خودشو بالاتر از این قبیل متلک ها نگه داره .هرچی نباشه فیلم برای کتابخون ها ساخته شده. اما چی بگم از دیالوگ هایی که به مرز تهوع آوری نزدیک می شدن.سرد و مینیمال بازی کردن مثل اون روشی که نوع بازیگری مورد علاقه آقای موتمون هست رو در فیلم های هال هارتلی مثل اعتماد و آماتور می بینیم. خود ایشون هم به این علاقه اذعان دارند. ولی متاسفانه بازیگر مردشون صرفا بد بازی می کنه ! همین و بس.
بگذریم از این نکته که :
آفای احمدی اگه صداتون در نمی آد مثل خودتون شعر شاملو رو بخونید نه مثل شاملو.
پیشنهاد هم می کنم به مسوولین سینما ها که بلیط فیلم رو با یه پاکت بفروشن برای اینکه ممکنه از دیالوگ های مهوع دچار شکوفه زنی بشن.
زیاده عرضی نیست.

سروش ۸:۵۸ قبل‌ازظهر