مي خونمشون   
 آرشيو    
 


دوشنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۲  

عجب . عجب
این سگه که سوهان رو می لیسه منو یاد سربازی می ندازه که مجبوره توی یه بیابون از ادرار خودش رفع عطش کنه . اینقدر ای کار رو تکرار می کنه که ...
نمی دونم آخر این سیکل چی میشه . از درو به بیرون و از بیرون به درون . احتمالا یه جور تصفیه داره صورت میگیره . یه شکل خیلی عجیب از پالایش . یا شاید هم ...
نمی دونم به هر حال این وسط چیزی از دست نمیره . یه جور بقای ماده است. از اینکه یه نفر این کار رو بکنه مطمئنا خوشمون نمی آد. اگه کسی خوشش میاد بگه . ولی در عمل توی دنیا این اتفاق می افته . ما هر روز از پسماند خودمون تغذیه می کنیم .بقای ماده . سر سگه هم همین اومده .

کسی می فهمه من چی می گم. اگه می فهمین به خودم هم بگین تورو خدا .

سروش ۱:۰۷ قبل‌ازظهر