شنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۲
سینمای خالص !
مالنا رو دیدم. دوباره ؟ گمونم چند باره .
چقدر سینمای خالص خوبه . ممکنه سینمای بی نقص نباشه . ولی خالصه . هیچ چیز دیگه ای جر سینما و آنچه که از اول برای آن بوجود آمد نیست . نه از فلسفه خبری هست نه از روشنفکری. نه موج نویی هست نه نئو رئالیزمی . نه کسی سوگند دگما خورده و نه حتی ...
نه حتی از اینکه با داستانی احساساتی رو برو هستیم ( که هستیم و فیلم های تورناتوره اصولا احساساتی هستند) خجالت می کشیم . صاف و پوست کنده . فیلم را می بینیم و داستان را می بلعیم ( با آنکه می توانیم حدسش بزنیم) و در عین حال به زوایای تازه ای از روح آدمها دسترسی پیدا می کنیم .
صحنه های تکان دهنده در فیلم کم نیستند اما وقتی که مالنای کتک خورده از زمین بلند می شود و روبروی مرد هایی که کتک خوردنش را از زنها نگاه کرده بودند جیغ می کشد مو به تن آدم سیخ می شود.
و یکی از بهترین سکانس های پایانی دنیا . مالنا در بازار با همه زنها احوالپرسی می کند و به جامعه آنها باز می گردد.
( کی بود پایان بندی ها رو می نوشت ؟؟)
پ.ن .1 مالنا مخفف ماگدالنا و همان مجدلیه است . تصادف جالبیه نه ؟
پ.ن.2 ضمنا از اینکه از زیبایی مونیکا بلوچی هم حیران بمانیم خجالت نمی کشیم !!!!
سروش
۲:۱۶ بعدازظهر
|