مي خونمشون   
 آرشيو    
 


سه‌شنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۸۲  

آقایون و خانوما من طرحامو می گم ... قابلی نیستن ولی بالاغیرتا بعدا به اسم خودتون تمومش نکنین !!!!

طرح یک :
بر اساس یک داستان واقعی که دو سه دهه پیش در پاریس اتفاق افتاد :
عکاسی از یک آواره الکلی عکسی مگیرد در حالتی که روی یک دریچه مترو خودش را گرم می کند. عکس بسیار معروف می شود . پس از مدتی عکاس مرد الکلی را مرده می یابد وسپس عکس او را در اندازه واقعی در جایی که از مرد عکس گرفته بود می چسباند.

طرح دو:

یک روز با یک اسلحه که در تهران دست به دست می شود.
به نظر شما باید در طول داستان شلیک بشود یا نه ؟

طرح سه :
هر رقم داستان ترسناک جمع و جور من پایه ام .


نکته مهم اینه که به همه این طرح هایی که می دیم ( یا فقط خودم می دم ) به چشم عملی نگاه کنیم . یعنی اینکه واقعا بشه با یه بودجه خیلی محدود ( واقعا خیلی محدود) ساختشون .

سروش ۴:۱۸ بعدازظهر