چهارشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۱
یادداشت های روی یخچال 2
یه چیزایی هست که مث خوره روح آدمو می خوره ... فکر کرد راست میگه . باقیش رو هم بخون . سرما خورده بود و حال مکاشفات فلسفی نداشت . بخون . نمی خوام در اعماق روحت کاوش کنم . می خوام بگم که ... رفت
می خوام بگم که باید بری دکتر ... اقلا آب نمک قرقره کن ... حمال . حقته .با یادداشت روی در یخچال هم یخت نمی گیره . گرچه من که ول کن تو نیستم .
سروش
۱۲:۴۵ بعدازظهر
|