مي خونمشون   
 آرشيو    
 


سه‌شنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۱  

یاد داشت های روی در یخچال 1

در یخچال رو که بست چشمش به کاغذ پشت چسب دار زردی افتاد که به اون چسبیده بود . آدم تنها که برای خودش یاداشت نمی ذاره ...
روی کاغذ نوشته بود اتفاقا چرا می ذاره . از امروز برات یادداشت می ذارم . همینجا...
سریل توی یخچاله می تونی با شیر بخوری.اگه مثل روحت رو به فساد نباشه . ضمنا ... دل با یار رو سر به کار رو که هنوز یادت هست ؟ آره ؟ خوب .
در یخچال رو بست و رفت . ندید ولی حالا روی کاغذ نوشته شده بود با اینا خستگی رو در می کنم .. با اینا زمستونو سر می کنم

سروش ۱:۱۹ قبل‌ازظهر