چهارشنبه، دی ۱۸، ۱۳۸۱
ما دل شیر داریم جناب غول !
حضرت غول بر ما خرده همی گیرند که چرا از شیر و بیکویت ایشان یاد شده و از آب پرتقال من و علی الخصوص آب نبات آقای شازده یاد نشده . عرض کردیم خدمت ذات غولی تبارشان که شما مرقوم کنید در سفر نامه تان . بفرمود که اوهوکی ، آسوناشو خودت می نویسی سختاشو پاس می دی به من ؟
پس بر آن شدم که خود بنویسم به اثبات مدعای اینکه آن پشه هم ما نیستسم . هر چه ما بگوییم که شازده که ترس نداره . کو گوش شنوا .
سروش
۱:۰۴ بعدازظهر
|