مي خونمشون   
 آرشيو    
 


سه‌شنبه، آبان ۲۸، ۱۳۸۱  

آقا نموم شد.
باورم نمی شه ولی تموم شد. و آبرو مند هم تموم شد. حالا یه خورده صبر کنید تا مفصل همه چیز رو براتون نعریف کنم . یواش یواش . الان تو نقاهت بعد از قیلمم .
ولی یه نکته ای که فهمیدم اینه که سازمان جهانگردی فقط اتوبوس نداره ... بلکه حتی شاتل هم داره ... که همون از روی من رد شد...
راستی
بار هم از همه کسایی که کمک کردن ممنونم . هرچند فیلم رو به همه تقریم کردم . چه اونهایی که کمک کردن چه اونهایی که دریغ کردن
اونهایی که کمک کردن :
ایلا به عنوان شریک و همکارم ( فیلم رو دو نفری ساختیم )
فرشید : بازیگر نقش اول مرد
سلماز خواهرم : نقش اول زن و همه کمک های دیگه از قبیل نسکافه و ...
خانم امیر حسینی : بازیگر
مهدی و کاوه خدا شناس ( که با ابراهیم بور قاطی نشه ) و شهریار : بازیگر
علی و امیر خشایار دستیار کارگردان
محمد رضا که کلی برا تخهیزات حال داد
بهزاد که خواست حال بده ولی نتونست اونجوری که می خواست کمک کنه
نگار که یه روز خیلی بد همه ما رو تبدیل به یه روز خوب کرد.
بابک که هر چی دردسر داشتم رو سر اون خراب شد
و خانواده ام که خیلی خسته شدن ( چون فیلم رو خونه خودمون ساختیم )

فعلا والسلام

سروش ۱۱:۰۴ قبل‌ازظهر