چهارشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۸۱
...ليکن چه گريستن چه توفان خاموش شبيست هر چه تنهاست مردي در راه مي زند ني واواش فسرده بر مي آيد تنهاي دگر منم که چشمم توفان سرشک مي گشايد نيما يوشيج