مي خونمشون   
 آرشيو    
 


شنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۱  

حکايتي وعبرتي

دوستي مرا گفت که در فلان روز و فلان ساعت در کار سِرف درميان وبلاقات ملک چين و ما چين بوده که در ميان لينک هاي دو وبلاق قريب ، مر نام شنين کتاب مرا يافت همي کرده ست . مرا بگفت . گفتم هيچ نشناسم ليک خواهمشان ديد به تشکر و جز آن .برفتم و بدبدم . هر دو مرا سخت نيکو آمدند که چون آنان در ميان وبلاقيون سخت نادر باشد و مغتنم .

يکي را نام آنها باشد و ديگر را پر از خالي گويند .

حفظ کم الله

سروش ۳:۱۹ قبل‌ازظهر