مي خونمشون   
 آرشيو    
 


پنجشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۱  

بعد از سه روز فيلمبرداري شرافتمندانه و موفق ( حالا گيرم نه 100%) يه اتوبوس جهانگردي از رومون رد شد. بعد که ديد هنوز نفس مي کشم دنده عقب زد و باز هم از رومون رد شد. همينه ديگه . عوض سنگ ، سگ هم از آسمون بياد اين کار تموم ميشه . حتي اگه همه عالم با هم يکي بشن که نذارن ...
بلي ...

پ.ن. گمونم عوض اينکه من اختاپوس شکار کنم اون منو شکار کرد.

سروش ۶:۰۳ قبل‌ازظهر