مي خونمشون   
 آرشيو    
 


سه‌شنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۱  

يادتون مياد ؟؟؟
وقتي که 7-8 سال بيشتر نداشتين...
و خواهر کوچيکتون 4 سال بيشتر نداشت؟؟؟
همون وقتي که داشتين با دوستتون توي يه حياط شوت يه ضرب بازي ميکرديدو خواهر کوچيکه 50 متر اونور تر عروسک بازي ميکرد!
آره درسته . تابستون بود. يادش به خير .
راستي يادتون مياد چرا اونروز به شدت توسط والدين مورد عتـــاب قرار گرفتيد؟ خوبه که اين يادتونه . درسته . بخاطر صداي جيغ خواهر کوچيکه بود.خوب خيلي طبيعيه که وقتي صداي جيغ اون بياد يا مسئولش شمايين با باز هم تقصيرش با شماس .اما شما هتوز دقيقا يادتونه که قضيه چي بود : توپ از زير پاتون در رفته بود و بسيارآهسته با تلرانس بسيار زيادي به سمت خواهرکوچولو رفته ولي با فاصله 15 متر از اون رد شده ...اما اتهام شما چي بوده ؟
شما متهم شديد که با توپ و به عمد به صورت خواهر کوچولو کوبيديد.
الان 16-17 سال از اون ماجرا گذشته اما هم من مي دونم هم شما که هيچ چيز عوض نشده . حتي بد تر هم شده . الان حتي وقتي که 5 ساله با هيچ توپي سرو کار نداشتين باز هم متهم مي شيد که با توپ و به عمد به خواهر کوچولو ضربه زديد.


پ.ن. وااااااااااااااي که چه قدر دلم ميخواست الان بخش نظرات وبلاگم رو راه انداخته بودم. به همدردي و درک در اين مورد واقعا احتياج دارم!!!!

سروش ۹:۰۶ قبل‌ازظهر