یکشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۱
هيچ وقت با کارکرد دوگانه يک موضوع در ادبيات مشکل پيدا کردين؟؟
مثل نقش روباه در دو داستان خروس زري پيرهن پري و شازده کوچولو . اولي سخت در کار هاپولي کردن خروس زري بيچارس:
روباهه دمش درازه
حيله چي و حقه بازه
تا چش به هم بذاري
مي بيني که سر نداري
کله پا شدي تو زندون
نه دل داري نه سنگدون
خوب آره ... حق با شماس . اين روباه کاملا نقش منفي داستانو به عهده داره .
اما روباه شازده کوچولو چي؟
که اين همه دلش مي خواد اهلي بشه . اون چي؟
شايد همون روباه خروس زري باشه که از گرفتن اون نا اميد شده و به تصوف روباهي روآورده
با شايد هم بر عکس . اما اين دو روباه در يک نقطه با هم اشتراک دارن :
هر دو عاشق هستن . عاشق کي يا چي مهم نيست . اينکه چه طور ابرازش ميکنن هم مهم نيست...
هر دو عاشق هستن
سروش
۸:۱۷ قبلازظهر
|